Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


آرامش مطلق

سلام

دوستت دارم

تمام

96/9/17

12:16

+نوشته شده در 17 / 9 / 1396برچسب:,ساعت12:13توسط Aramesh.love | |

سلام

سلامی به گرمای آرامش درون این روزهای من

به سردی هوای بیرون از خوابگاه دانشگاه

مدتی گذشته از آخرین روزهایی که اینجا بودم

یکم سرم گرم درس شده-وقتم پر تر شده  ولی هنوز اینجا رو فراموش نکردم.

الان دیگه واس خودم خانم مترجم هستم.با کلی آرزوهای بزرگ که رسیدن بهشون برام غیر ممکن نیست و ایمان دارم من لایق بهترین ها هستم

و اما دانشگاه:

دور بودن از خونواده و خوابگاه بودن یه سری معایب و یه سری مزایایی داره

اینکه چند سال از عمرت رو از بودن در کنارشون محرومی

و اینکه دور بودن از اونها یه استقلال بخصوصی برات بوجود میاره که من این استقلال رو خیلی دوست دارم

از اینجا به بعد که میتونی یه سری تصمیم های زندگیتو خودت بگیری نه اینکه تا الان خونواده سد راهم بودن نه اصلا

چون همیشه به داشتن خونوادم افتخار کردن چون همیشه تو هر مرحله از عمرم نردبان پیشرفت من بودن و همیشه عاشقانه میپرستمشون و حاضرم جونمو براشون فدا کنم

خلاصه اینکه برای بودن تو این مرحله از زندگیم از خدا شاکرم

مثل همیشه

1395-9-19

22:40

 

+نوشته شده در 19 / 9 / 1395برچسب:,ساعت22:34توسط Aramesh.love | |

" تڪنيك احساس خوب داشتن"

از امروز فقط ڪارهایی را انجام دهيد، ڪه به شما احساس خوبی مي دهد.

افرادی ڪه ارزش شما را پايين مي اورند را از زندگیتان حذف ڪنيد.

موارد مثبت و ویژگی های مثبت خودتان را مڪتوب ڪنيد و بابت داشتن آن ها سپاسگزاري ڪنيد.

هر روز جلوی آیینه قرار بگیريد و با تمام وجود فریاد بزنيد،

☜ من خودم را دوست دارم.

☜ من لایق بهترین ها هستم.

☜ من انسان ارزشمندی هستم.

21 روز این تمرین را انجام دهيد
بعد از 21 روز شاهد دگرگونی زندگی خودتان خواهید بود.

 

+نوشته شده در 11 / 5 / 1395برچسب:,ساعت19:57توسط Aramesh.love | |

+نوشته شده در 11 / 5 / 1395برچسب:,ساعت19:50توسط Aramesh.love | |

یه یهویی هایی هست
ڪه خیلی قشنگن
یهویی خندیدن
یهویی عاشق شدن
یهویی شادشدن
یهویی ڪادوگرفتن
یهویی خبرخوب شنیدن
یهویی خوشبخت بودن
اماڪاش یادمون میموند
گاهیم یهویی میگفتیم خدایاشکرت

+نوشته شده در 11 / 5 / 1395برچسب:,ساعت19:43توسط Aramesh.love | |

خوشبختی از آن ڪسی است ڪه در فضای شڪرگزاری زندگی كند 

⚜ چه دنيا به ڪامش باشد و چه نباشد

⚜چه آن زمان ڪه می دود و نميرسد

⚜ و چه آن زمان ڪه گامی برنداشته، خود را در مقصد می بيند .

⚜چرا ڪه خوشبختی چيزی جز آرامش نيست

⚜ و هر ڪس ڪه اين موهبت الهی را دارد، خوشبخت است.

⚜و خوشبختی را جذب می ‌ڪند.

+نوشته شده در 11 / 5 / 1395برچسب:,ساعت19:30توسط Aramesh.love | |

 

 

اهل آرامش که شدی
شاد کردن دیگران
بیشتراز شاد بودن خودت 
به دلت میچسبد
آرامش سهم دل هاییست 

که نگاهشان به نگاه خداست..

+نوشته شده در 4 / 5 / 1395برچسب:,ساعت23:48توسط Aramesh.love | |

پایان آدمیزاد بی خداییست!
نه از دست دادن معشوق
نه رفتن یار
نه تنهایی...
هیچکدام پایان آدمی نیست!
تنها بی خدایی
آدم را تمام میکند...!

+نوشته شده در 4 / 5 / 1395برچسب:,ساعت23:47توسط Aramesh.love | |

‍ ‌امروزت را زندگی کن
بخاطر تمام آنهایی که
در کنارت هستند
امروز آتشفشانی باش
از«محبت» و«مهربانی»
و دریایی باش
از«عشق »و «امید »برای عزیزانت
هر روزتان زیبا ...

+نوشته شده در 29 / 4 / 1395برچسب:,ساعت22:46توسط Aramesh.love | |

 

دلتنگي ام را پشت سر جا می گذارم

 

با خاطراتِ آخرين بارانِ اسفند...

+نوشته شده در 19 / 2 / 1395برچسب:,ساعت19:36توسط Aramesh.love | |

 

 

تو مگر قاف نشینی که همه می گویند..؟!

 

 

 

 

 

گذر ِکوه به یک کاه نخواهد افتاد...

 

 

 

 

 

 

+نوشته شده در 19 / 2 / 1395برچسب:,ساعت19:33توسط Aramesh.love | |

 

معراج من این بس که در این کوچه بن بست

 

یک جرعه تنفس بکنم چادرتان را...!

+نوشته شده در 19 / 2 / 1395برچسب:,ساعت19:31توسط Aramesh.love | |

 

 

 

مرا از رنجهاے عاشقے بیہوده ٺرساندے

 

 

 

فقط سربسٺہ مےگویمـ،طبیب از خون نمےٺرسد...؟!

+نوشته شده در 19 / 2 / 1395برچسب:,ساعت19:26توسط Aramesh.love | |

 

می خواهمتــــــ
ولی
دوری…
خیلی خیلی دور
نه دستم به دستانتـــــــ می رسد
و
نه چشمانـــم به نگاهتـــــــ ...!
 

+نوشته شده در 4 / 5 / 1394برچسب:,ساعت16:3توسط Aramesh.love | |


سر به هوا نیستــــم
امــــا
همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم
حال عجیبـــی ست
دیدنِ همان آسمان که
شاید "تو"
دقایقی پیش
به آن نگاه کـــرده ای...

+نوشته شده در 4 / 5 / 1394برچسب:,ساعت15:57توسط Aramesh.love | |


سر به هوا نیستــــم
امــــا
همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم
حال عجیبـــی ست
دیدنِ همان آسمان که
شاید "تو"
دقایقی پیش
به آن نگاه کـــرده ای...

+نوشته شده در 4 / 5 / 1394برچسب:,ساعت15:57توسط Aramesh.love | |

خداوندا. . .
 
 در بی ستاره ترین شب قطبی نشسته ام، بی چراغ و غزل . . . 
 
 کسی آواز می خواند، 
              کسی دارد برای شبهای تنهایی ماه، ستاره می بافد . . 
 
 و من نمی دانم. . .
                  چرا دیگر نسیم تو در حوالی بغض غزلهایم نمی وزد . .
 
      چرا دیگر موسیقی گل سرخ اندوه تو از پیراهن رؤیاهایم به گوش نمی رسد 
 
           چرا دیگر ماه به خواب واژه هایم نمی آید . . 

+نوشته شده در 4 / 4 / 1394برچسب:,ساعت5:45توسط Aramesh.love | |

ﺣﺴﺎﺩت ﻣﯿﮑﻨم ﮔﺎهی.. 

ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶِ ﻋﻤـــــﯿﻖِ ﯾک ﺳنگ.. 

ﭼــــــﻘﺪﺭ ﺧﯿﺎﻟﺶ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺳت.. 

ﭼـــــﻘﺪﺭ ﺗﺤﻤﻞِ ﺳﮑﻮﺗﺶ ﻃﻮﻻﻧــــــی اﺳت..

ﺍﯾﻦ ﺭﻭزﻫﺎ...!

          ﺣﺎﻟــم ﻫﻤـــﭽﻮﻥ ﺩﺍﯾـﺮﻩ ﺍی می ﻣﺎند ..!

          ﮐﻪ ﻫـــــــــﯿﭻ ﮔﻮﺷﻪ ﺍی ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﻧﺞ ﻧﯿﺴت...!!!

+نوشته شده در 4 / 4 / 1394برچسب:,ساعت5:39توسط Aramesh.love | |

پدرت چندسال حبس بود ..

اما تو بخاطر گناهان ما..

حبس ابد گشتی ..

شرمندتم ..

ببخش اقا ..

 

+نوشته شده در 11 / 3 / 1394برچسب:,ساعت19:15توسط Aramesh.love | |

 

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم همزدنی سنگ می شود

 

آقا ببخش که سرم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

 

چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا؟

دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا؟

 

کاش در نافله ات نام مرا هم ببری

که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا؟

+نوشته شده در 11 / 3 / 1394برچسب:,ساعت19:13توسط Aramesh.love | |

 

ما شیعه ایم اما فقط ..
در ثبت احوال؛


آقای من امشب غزل
تغییر کرده
شعرم فضای تازه ای
تصویر کرده
شعرم همیشه گفتن «آقابیا» بود
ذکر قنوتم خواندن «آقا بیا» بود
امشب، ولی دیدم که اینجا جای تو نیست
بین تمام قال ها، آوای
تو نیست
دیگر میا اینجا کسی
در فکرتان نیست
اصلا نیاز هیچ کس،
صاحب زمان نیست
زنها گرفتار اصول
خاله بازی
مردان پی راهی برای
پول سازی
در اولویت کسب و کار ست و تجارت
حالا اگر فرصت زیاد آمد، عبادت
روزی هزار و خورده ای دعوا سرِ پول
اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول
این سینما هم که طرفدارش زیاد ست
بیچاره مأمور بلیط
کارش زیاد ست
یا "مش ماشالا" یا "وفا"
یا "کیفر" و "آل"
این تازه بحث سینما، منهای فوتبال
هی اِل کلاسیکو، پلی آف، لیگ برتر
یک جمعه ی حساس و شهرآورد دیگر
کنسرت موسیقی پاپ و رپ، کلاسیک
میز و موبایل و ماشین و ویلا و پیک نیک
جشن تولد، سیسمونی، عقد و عروسی
آهنگ تازه، تیپ نو، موی تیفوسی
شیطان ملعون لشکری کرده مهیّا
ذهن من و امثال من درگیر اینها
حالا تو اصلا جای من، با این مشقت
وقت دعای ندبه می ماند برایت؟!
جمعه که تعطیل ست و دائم خواب ماندیم
خیلی هنر کردیم اگر یک عهد خواندیم!
ما شیعه ایم اما فقط در ثبت احوال
ما بی بخاریم و گرفتاریم و بی حال
ما را هوای نفسمان بیچاره کرده
با هر گناهی بینمان افتاده پرده
عیسی نفس! جانی بده این مرده ها را
لطفی کن و دستی بکش روی دل ما
آقای من بیدارمان کن این چه حالیست؟
ولله در افکارمان جای تو خالی است!
مردیم از بس حرص و جوش پول خوردیم!
از تو جدا ماندیم و آخر گول خوردیم
آقا ببخشم جان تو! جان عمویت!
شرمنده از روی توأم، قربان رویت
پایان شعرم را عوض کردم دوباره
از شعرهای قبلی ام خواندم دوباره
«دق کردم از بس گریه کردم کی میایی؟»
امّیدوارم که این جمعه بیایی!

+نوشته شده در 11 / 3 / 1394برچسب:,ساعت18:58توسط Aramesh.love | |

آقـــا اجـازه ! دلــــــزده ام از تمـــــام شـهر


بی تــــو دلـــ♥ـــم گرفته ازایـن ازدحـام شــهر


آقـا اجـازه! دست خودم نیــست خســـته ام


در درس عشــــ♥ـــق من صـفِ آخـــــرنشسته ام


در این کلاس ، عاطــــــفه معنــــــا نمیـدهد


اینـجا کـسی بـرای تـــــو برپـــــا نمیــــــدهد


آقـــــــا اجــــازه ! بغـــــض گرفتـه گلویمان


آنقـــــــدر رد شدیم که رفـــت آبرویمان

 

+نوشته شده در 11 / 3 / 1394برچسب:,ساعت18:38توسط Aramesh.love | |

پنجره دلم را باز گذاشتم تا هوایش عوض شود..

هوای تو زد هواییش کرد..

هوا به هوا شد...

سرما خورد- تب کرده

تب تو....خییییییییییییییییییییلی درجه...

+نوشته شده در 11 / 3 / 1394برچسب:,ساعت17:7توسط Aramesh.love | |

+نوشته شده در 11 / 3 / 1394برچسب:,ساعت15:56توسط Aramesh.love | |

بـہ دنبـال خـدا نگـرد خـدا در بیابانهاے خالے از انسان نیست خـدا در جـادہ هاے تنهاے بے انتها نیست خـدا درمسیرے ڪـہ بـہ تنهایے آن راسپرے مے ڪنے نیست خـدا آنجـا نیست .. بـہ دنبالش نگـرد خـدا درنگاـہ منتظرڪسے است ڪـہ بـہ دنبال خبرے ازتوست خـدا آنجـاست .. خـدا در دستے است ڪـہ بـہ یـارے مے گیـرے در قلبے است ڪـہ شـاد مـے ڪنے در لبخندے است ڪـہ بـہ لب مـے نشـانی... خـدا در بتڪـدہ و مسجـد نیست ایـنـقــدر نگـرد ..

+نوشته شده در 5 / 3 / 1394برچسب:,ساعت15:5توسط Aramesh.love | |

یا محمد

+نوشته شده در 4 / 11 / 1393برچسب:,ساعت11:56توسط Aramesh.love | |

پنجره دلم را باز گذاشتم تا هوایش عوض شود..

هوای تو زد هواییش کرد..

هوا به هوا شد...

سرما خورد- تب کرده

تب تو....خییییییییییییییییییییلی درجه...

+نوشته شده در 4 / 11 / 1393برچسب:,ساعت11:35توسط Aramesh.love | |

در ساحل زندگی قدم میزدم همه جا 2 رد پا دیدم.

جای پای من و خدا

به سخت ترین لحظه ها که رسیدم فقط  1 رد پا دیدم.

گفتم -خدایا مرا در سخت ترین شرایط رها کردی؟؟؟

ندا آمد- تو را در سخت ترین شرایط به دوش کشیدم.

+نوشته شده در 3 / 11 / 1393برچسب:,ساعت22:57توسط Aramesh.love | |

امروز ، امروز است

امروز صبح اگر از خواب بیدار شدی و دیدی ستاره ها در آسمان

نمیتابند ناراحت نشو حتما دارن با تو قایم باشک بازیمیکنن پس با آنها بازیکن

امروز هرچقدر بخندی و هرچقدر عاشق باشی از محبت دنیا کم نمیشهپسبخند و عاشق باش

 

 

امروز هرچقدر دلها را شاد کنی کسی به تو خورده نمیگیردپسشادی بخش باش

 

 

 

 

امروز هرچقدر نفس بکشی جهان با مشکل کمبود اکسیژن

رو به رو نمیشهپساز اعماق وجودت نفس بکش

 

 

امروز هرچقدر آرزو کنی چشمه آرزوهات خشک نمی شه پس آرزو کن

 

امروز هرچقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمی شه پس صدایش کن

 

 

او منتظر توست اومنتظر آرزوهایتخندههایتگریههایتستارهشمردن هایت و عاشق بودن هایتاست

امروزت را دریاب امروز جاودانه استوامروز زیباترین روزدنیاست!

چون امروز روزی است که آینده ات را آنطور خواهیساخت که تاامروز فقط تصورشمیکردی

+نوشته شده در 14 / 7 / 1393برچسب:,ساعت21:44توسط Aramesh.love | |

- ظاهری آرام داشته باشید                                      
تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب می‌کند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی می‌افتند و خود را به شکل‌های عجیب و غریبی درست می‌کنند. مهمترین مسئله این است که مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید.
نامرتب بودن حتی حرفهای قشنگ‌، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع می‌کند. فرزندی که همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب می‌بیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او را نمی‌فریبد. چون ممکن است جذب ظاهر آراسته کسی شوند که تأثیر منفی او از اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد.
  

2- بیشتر سکوت کنید:
غالباً افراد به اشتباه برای این که جذاب‌تر شوند، بیشتر شلوغ می‌کنند و به خطا می‌روند. سکوت‌، یک تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی می‌گذارد. در سکوت‌، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد می‌کند و هر خلایی‌، جذب را سبب می‌شود. آنها که بیشتر صحبت می‌کنند و کمتر می‌شنوند از جذابیت خود می‌کاهند، حال آن که سکوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمینان‌تر معرفی می‌کند و این زمینه‌ای مساعد برای صمیمیت بیشتر است‌. سکوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است‌.
   
3-نرم وملایم سخن بگویید:
هنگامی که نرم و ملایم صحبت می‌کنید افراد را جذب خود می‌کنید و به راحتی می‌توانید بر روی آنها تأثیر بگذارید. آدم‌های خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان کردن‌، نیستند.
   
4- فرد محترمی باشید:
بی‌احترامی به خود، به دیگران و بی‌احترامی و بی ادبی در کلام و رفتار همگی از جذابیت شما می‌کاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج می‌زند.
محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب می‌شوید.
   
5- زیاد شوخی نکنید اما بسیار تبسم کنید:
شوخی فراوان از انرژی ذهنی و جذابیت شما می‌کاهد چرا که شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین می‌برد متبسم باشید که تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف می‌بخشد. در تبسم‌، سنگینی و متانت و جذابیت است‌.
   
6 - قاطعیت یعنی جذابیت‌:
کسانی که شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزش‌های معینی دارند، بی‌استثنأ می‌توانند افراد جذابی باشند. زیرا شخصیت‌هایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان می‌آورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج می‌زند.
آسان بود، این طور نیست‌؟ فکر می‌کنم شما هم می‌توانید یکی از جذاب‌ترین و ماندگارترین‌ها باشید. معطل نشوید دست به کار شوید.

+نوشته شده در 14 / 7 / 1393برچسب:,ساعت21:38توسط Aramesh.love | |

تا می خواهم از تو دل بکنم

صبر می آید

!

چقدر این عطسه های

" پاییزی "

را دوست دارم …

+نوشته شده در 14 / 7 / 1393برچسب:,ساعت18:9توسط Aramesh.love | |

بیا با هم هر روز عشق را زندگی کنیم

یادمان

نرود طعم نگاه های ترمان….

بیا هر روز که بیدار می شویم پنجره دل را بگشاییم

فریاد بزنیم:

ای عشق سلام….! ♥

روزت بخیر….!

بیا اجازه ندهیم عادت بیاید

توی روزگارمان

جا خوش کند و بخندد همچنان به ما

زندگی را تکرار نکنیم

زندگی را زندگی کنیم بی بهانه!!

هر صبح آغاز شویم دوباره عاشق شویم

من عاشق

تو باشم تو عاشق من

بیا آبروی عشق باشیم….! ♥

+نوشته شده در 14 / 7 / 1393برچسب:,ساعت18:6توسط Aramesh.love | |

شادی

نمادی از زیستن آگاهانه و نمایشی

از سپاسگزاری در برابر یزدان پاک است

ستوده ترین کارها آنست که بزرگترین شادی را

برای بیشترین افراد فراهم کنیم

زیبایی خریدنی نیست . شادابی هدیه گرفتنی نیست.

طراوت اتفاقی نیست.

همه این ها بسته به انتخاب و تلاش توست.

شادمان باش و شاد زندگی کن

که شاد زیستن انتخاب است

نه اتفاق …

+نوشته شده در 14 / 7 / 1393برچسب:,ساعت18:2توسط Aramesh.love | |

برایت

آرزو دارم

که نور نازک قلبت٬ به تاریکی نیامیزد.

که چشمانت٬به زیبایی ببیند

زندگی ها را.

چو باران٬آبی و زیبا

بباری٬شادمانه روی گرد غم

به دور از دل

گرفتن ها.

برایت آرزو دارم

به تنهایی نیالاید

خدا٬ این قلب پاکت را

و

همواره به دستانت بیاویزد

چراغ راه خوشبختی.

بدانی آنچه را اینک

نمیدانی.

برایت آرزو دارم

سعادت را٬طراوت را٬

بهشت و بهترین بهترین ها

را.

عزیز روز های من

خدا را می دهم سو گند

که در قلبم برای تو

خدارا

آرزو دارم

+نوشته شده در 14 / 7 / 1393برچسب:,ساعت17:57توسط Aramesh.love | |

و اگر ماه مرد بود

دل هیچ اقیانوسی

در

تلاطم ِ جزر و مد نمی افتاد .

و اگر خورشید

اندام ِ زنانه اش را عریان نمی

کرد

کدامین آفتابگردان

سوی ِ چشمش را

بر کشیدگی ِ خط ِ چشم ِ آفتاب کش می

داد !

و حتی وقتی برای ِ انسانها

کلمه ی ِ "زندگی "

با حروف "زن " آغاز می

شود

دیگر این ملامت ِ ما چیست

که چرا آدم

از دست ِ حوا سیب خورد
!

+نوشته شده در 14 / 7 / 1393برچسب:,ساعت17:52توسط Aramesh.love | |

سلام سلامی از جنس اضطراب کنکوری که فردا بایستی برم بدم...... از همه شما میخوام برام دعا کنید ... فردا دوتا آزمون دارم یکی صبح که سراسری و یکی هم بعداز ظهر که زبانه .. خلاصه قراره فردا حسابی ششمون کشیده بشه.. خدایا تنها امیدم تو لحظه لحظه ی عمرم خودت بودی و بس پس الانم فقط از خودت میخوام کمکم کنی.. اگه خدایی نکرده نتیجه دلخواهمو نگرفتم تصمیم گرفتم که دوباره کنکور بدم.ودر اینصورت تا یک سال آتی نمیام وب...

+نوشته شده در 5 / 4 / 1393برچسب:,ساعت20:31توسط Aramesh.love | |

غضنفر:برو یه نوشیدنی واسم بگیر پسرش:کولا یا پپسی غضنفر:کولا … پسرش:دایت یا عادی غضنفر:دایت … پسرش:قوطی یا شیشة غضنفر:قوطی پسرش:کوچک یا بزرگ غضنفر:اصلا نمیخام واسم اب بیار پسرش:معدنی یا لوله کشی غضنفر: اب معدنی پسرش:سرد یا گرم غضنفر:میزنمتا پسرش:با چوب یا دمپای غضنفر:حیوون پسرش:خر یا سک غضنفر:گمشو از جلو چشام پسرش: پیاده یا با دو غضنفر:با هر جی برو فقط نبینمت پسرش:باهام میای یا تنها برم غضنفر:میام میکوشمت ا پسرش: با چاقو یا ساطور غضنفر:ساطور پسرش:قربانیم میکنی یا تیکه تیکه غضنفر:خدا لعنتت کنه قلبم وایساد پسرش: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا . . . . . . . . . غضنفر مُرد!

+نوشته شده در 28 / 3 / 1393برچسب:,ساعت18:12توسط Aramesh.love | |

شما هم قبل از خاموش کردن لامپ وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین یا فقط من اینجوریم !؟ *لطفا جواب سوال را در قسمت نظرات برام بزارید....*

+نوشته شده در 28 / 3 / 1393برچسب:,ساعت18:10توسط Aramesh.love | |

به نام خدای من ون (دختر) رو تو یک مهمونی ملاقات کرد. خیلی برجسته بود، خیلی از پسرها دنبالش بودند در حالیکه او (پسر) کاملا طبیعی بود و هیچکس بهش توجه نمی کرد. آخر مهمانی، دختره رو به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش رو قبول کرد. توی یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی تر از اون بود که چیزی بگه، دختر احساس راحتی نداشت و با خودش فکر می کرد، “خواهش می کنم اجازه بده برم خونه…” یکدفعه پسر پیش خدمت رو صدا کرد، “میشه لطفا یک یکم نمک برام بیاری؟ می خوام بریزم تو قهوه ام.” همه بهش خیره شدند، خیلی عجیبه! چهره اش قرمز شد اما اون نمک رو ریخت توی قهوه اش و اونو سرکشید. دختر با کنجکاوی پرسید، “چرا این کار رو می کنی؟” پسر پاسخ داد، “وقتی پسر بچه کوچیکی بودم، نزدیک دریا زندگی می کردم، بازی تو دریا رو دوست داشتم، می تونستم مزه دریا رو بچشم مثل مزه قهوه نمکی. حالا هر وقت قهوه نمکی می خورم به یاد بچگی ام می افتم، زادگاهم، برای شهرمون خیلی دلم تنگ شده، برا والدینم که هنوز اونجا زندگی می کنند.” همینطور صحبت می کرد، اشک از گونه هاش سرازیر شد. دختر شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. یک احساس واقعی از ته قلبش. مردی که می تونه دلتنگیش رو به زبون بیاره، اون باید مردی باشه که عاشق خونوادشه، هم و غمش خونوادشه و نسبت به خونوادش مسئولیت پذیره… بعد دختر شروع به صحبت کرد، در مورد زادگاه دورش، بچگیش و خونوادش. مکالمه خوبی بود، شروع خوبی هم بود. اونها ادامه دادند به قرار گذاشتن. دختر متوجه شد در واقع اون مردیه که تمام انتظاراتش رو برآورده می کنه: خوش قلبه، خونگرمه و دقیق. اون اینقدر خوبه که مدام دلش براش تنگ میشه! ممنون از قهوه نمکی! بعد قصه مثل تمام داستانهای عشقی زیبا شد، پرنسس با پرنس ازدواج کرد و با هم در کمال خوشبختی زندگی می کردند….هر وقت می خواست قهوه براش درست کنه یک مقدار نمک هم داخلش می ریخت، چون می دونست که با اینکار حال می کنه. بعد از چهل سال، مرد در گذشت، یک نامه برای زن گذاشت، ” عزیزترینم، لطفا منو ببخش، بزرگترین دروغ زندگی ام رو ببخش. این تنها دروغی بود که به تو گفتم— قهوه نمکی. یادت میاد اولین قرارمون رو؟ من اون موقع خیلی استرس داشتم، در واقع یک کم شکر می خواستم، اما هول کردم و گفتم نمک. برام سخت بود حرفم رو عوض کنم بنابراین ادامه دادم. هرگز فکر نمی کردم این شروع ارتباطمون باشه! خیلی وقت ها تلاش کردم تا حقیقت رو بهت بگم، اما ترسیدم، چون بهت قول داده بودم که به هیچ وجه بهت دروغ نگم… حال من دارم می میرم و دیگه نمی ترسم که واقعیت رو بهت بگم، من قهوه نمکی رو دوست ندارم، چون خیلی بدمزه است… اما من در تمام زندگیم قهوه نمکی خوردم! چون تو رو شناختم، هرگز برای چیزی تاسف نمی خورم چون این کار رو برای تو کردم. تو رو داشتن بزرگترین خوشبختی زندگی منه. اگر یک بار دیگر بتونم زندگی کنم هنوز می خوام با تو آشنا بشم و تو رو برای کل زندگی ام داشته باشم حتی اگه مجبور باشم دوباره قهوه نمکی بخورم. اشک هاش کل نامه رو خیس کرد. یه روز، یه نفر ازش پرسید، ” مزه قهوه نمکی چیست؟ اون جواب داد “شیرینه”

+نوشته شده در 28 / 3 / 1393برچسب:,ساعت18:5توسط Aramesh.love | |

اینجا زمین است و رسم آدم هایش عجیب... اینجا گم که میشوی به جای اینکه بدنبالت بگردند در عوض فراموشت میکنند...

+نوشته شده در 28 / 3 / 1393برچسب:,ساعت17:52توسط Aramesh.love | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد